از روزی که سایتم رو راهاندازی کردم، کاملاً سینوسی و غیر متعادل نوشتم. به جرأت میتونم بگم این زمان کاملاً جوگیرانه نوشتم. گاهی روزها مرتب و طبق برنامه محتوا تولید کردم. گاهی هم هفتهها حتی نگاهی به سایتم ننداختم و درش رو کاملاً تخته کردم.
مطمئن هستم شما هم به این مرض دچار هستید و همیشه هم باهاش روبرو میشین. اگر همچنین بیماری ندارین پس شما خیلی خوشبخت هستین. بریم باهم ریشه یابی کنیم چرا ما در نوشتن بلاگ پستهامون کوتاهی میکنیم.
چرا وبلاگنویس رو پشت گوش میندازیم؟
قبل از هر چیزی بگم که همین که قبول میکنیم در تولید محتوای وبلاگمون کوتاهی میکنیم خودش نشون دهنده اینه که این مسأله برامون آزار دهنده هستش و قراره به فکر راهحل براش باشیم.
به نظرم جواب دادن به این سوال نیاز به ساعتها نوشتن و وقت گذاشتن داره. اونقدر باید از خودمون سوال بپرسیم تا بتونیم به ریشه اصلی این تنبلی برسیم بعد به فکر راهحل پیدا کردن برای این کار باشیم.
من در وبلاگنویسی منظم، کوتاهی میکنم، زیرا:
- برنامهریزی مشخصی ندارم.
- هدف واقعی خودم از نوشتن رو هنوز درک نکردم.
- چشمانداز مشخصی از مسیری که قراره برم ندارم.
- صرفاً شنیدم وبلاگنویسی خوبه و منم میخوام سایت خودم رو داشته باشم و اسمی در کنم.
- چند باری متن خوب نوشتم، دیگران بهم گفتن قلمت خوبه، منم اومدم سایت راهاندازی کردم و میخوام بالاخره نوشتن رو شروع کنم.
- کافیه یه مانع کوچیک تو مسیرم پیش بیاد، کلا همه چیز رو میبوسم و کنار میذارم.
- استراتژی محتوایی خاصی برای خودم نچیدم. فقط همینجوری یهویی خودم رو انداختم وسط ماجرای نوشتن.
- این روزا همه درحال تولید محتوا هستن، پس من چرا این کار رو نکنم؟ کافیه یه پیج بزنم یواش یواش جلو برم، حالا بقیهش پیش میاد.
- کارهای خونه زیاده. بچه کوچیک دارم. مشغله کاریم زیاده. حتی روز تعطیل هم دارم میرم سرکار. وقت کافی برای نوشتن ندارم.
من خواننده ثابت ندارم. هر وقت خواننده ثابت پیدا میکنم به خاطر اونم که شده هر روز خودم رو ملزم می کنم که بنویسم.
ولی اگه دایم ننویسی خواننده ثابت هم حوصله اش سر میره و دیگه به وبلاگت سر نمی زنه
چه خوب ۹ تا دلیل نوشتید. به نظرم تنبلی رو هم به عنوان دهمین دلیل می توان در نظر گرفت.
چقدر صادقانه نوشتی. آفرین.
من هم فکر میکنم اگر با فلسفهی این کار آشنا بشیم، قطعن هرروز منتشر میکنیم.