سندروم ماهی مرده قاتل خاموش ارتباطات ما
ارتباط با دیگران اصولی داره که باید بدونیمشون
در محیط کار، جامعه، خانواده و …، رفتارهای زیاد و متفاوتی از آدمها دیدم. به نظر من رعایت اصول ارتباطی، یکی از اون گزینههایی هستش که خیلیها فراموشش کردن.
خیلی از آدما فکر میکنن در محیط کار فقط دونستن اصول فنی، کمک میکنه رشد چشمگیری داشته باشن. یا تو خونه، فقط توجه به نیازهای مادی همدیگه، کمک میکنه خانواده آرومی داشته باشن.
اما مشکل بزرگ و جدی، مسأله ناتوانی در برقراری ارتباط درست هستش، خیلی از آدمها رو دیدم که گرفتارش هستن. من بهش میگم سندروم ماهی مرده در ارتباطات، جلوتر بیشتر باهاش آشنا میشین.
من هم به شخصه ضعفهای زیادی در ارتباط گرفتن با آدمها دارم و این موضوع، ضربههای زیادی بهم زده. در خصوص این مسأله خیلی مطالعه کردم و دوست دارم کمی درخصوص این موضوع باهاتون صحبت کنم. شاید تجربیات من کمک کنه شما بتونین شرایط کاری و زندگی ایدهآلی برای خودتون بسازین. پس با من همراه باشین.
اصلا چرا بهش میگم سندروم ماهی مرده؟
سندروم ماهی مرده چی هست؟
کتابی از استیو چندلر خوندم که در اون نقل قولی گفته شده بود و برام الهام بخش این مقاله شد.
واکنش مخصوص چیزهای مرده است.
منظور از جمله این هستش که فقط اجسام مرده واکنش نشون میدن. تصور کنین ماهی مردهای تو آب شناور هستش. در مسیر این ماهی، سنگها، صخرهها، ماهیهای دیگر و کلی اجسام دیگه هستن که ماهی مورد نظرمون فقط به اونها برخورد میکنه و همچنان شناور پیش میره.
اما ماهیهای زنده وقتی در مسیر آب قرار دارن در برخورد با اشیاء دیگه، تلاش میکنن که مسیر جدیدی پیدا کنن و برخوردی با بقیه نداشته باشن.
اما سندرم ماهی مرده و ارتباطات چه وجه تشابهی باهم دارن؟
سندروم ماهی مرده در ارتباطات به چه صورت هستش؟
ما در ارتباطات خودمون دو مدل رفتار میتونیم داشته باشیم.
1- میتونیم فردی باشیم که خالق ارتباط هستش، یا؛
2- میتونیم فردی باشیم که طبق سندروم ماهی مرده عمل میکنه و فقط دربرابر دیگران واکنش نشون میده.
حالا این دو مدل چطوری عمل میکنن.
مغز ما دو قسمت داره. بخش انسانی که همواره در هر کاری، تفکر اولین سلاحش هستش. بخش حیوانی که خیلی با تفکر میونه خوبی نداره یا به قولی فقط با احساس رفتار میکنه.
خالقان ارتباط چطوری عمل میکنن؟
افرادی که خالق ارتباط هستن بیشتر از بخش انسانی مغرشون استفاده میکنن. وقتی میخوان با کسی ارتباط بگیرن؛
- به تک تک جزئیات اون ارتباط فکر میکنن.
- شخص طرف ارتباط براشون اهمیت داره.
- هر صحبت و حرکتی رو سبک سنگین میکنن.
- به عواقب ارتباط فکر میکنن.
- به منفعت دو طرفه ارتباط فکر میکنن.
- سعی میکنن در برقراری ارتباط خلاق باشن.
- در واکنش به رفتار طرف دوم رابطه، کاملاً آگاهانه و سنجیده عمل میکنن.
این افراد ارتباط با دیگران رو یک انتخاب میدونن. انتخابی که سعی میکنن به بهترین شکل ممکن انجامش بدن.
ماهیان مرده در ارتباطات چطوری عمل میکنن؟
آدمهای دسته دوم، کاملا احساسی عمل میکنن. تقریباً میشه گفت هیچ منطق و تفکری پشت رفتارهاشون با بقیه نیست. وقتی میخوان با دیگران ارتباط برقرار کنن؛
- اولویت اول و آخر، خودشون هستن.
- منفعت حق مطلق خودشون هست. دیگران هیچ حقی از این سود ارتباطی ندارن.
- اگر سودشون به خطر بیفته، سریعاً به بدترین شکل واکنش نشون میدن.
- بسیار خودخواهانه رفتار میکنن.
- تمسخر و عیب جویی اولین و بدترین واکنش این افراد به رفتار طرف مقابل هستش.
- اگر خواستههاشون برآورده نشه، سریعاً ارتباط رو مختل میکنن.
- وقتی اشتباهی پیش میاد، همیشه دیگران مقصر هستن. در واقع این آدمها خودشون رو بری از اشتباه میدونن.
- تندخویی، داد و بیداد، فریاد، پرخاشگری و … سلاح نهایی این آدمها هستش. خیلی زیاد از این مورد استفاده میکنن.
و اما خوبه که ما نسبت به رفتارهامون کاملاً آگاهانه برخورد کنیم. هر چه آگاهی بیشتری نسبت به خودمون و طرف مقابل داشته باشیم، ارتباطات بهتری شکل میگیره.
بد رفتاری یا سنجیده عمل کردن؟
شما وقتی با کسی ارتباط برقرار میکنی، اگر رفتار، گفتار و کردارش به نظرت خوشایند نیومد چه واکنشی نشون میدی؟
من آدمهای اطرافم رو در برخورد با این رفتارها بررسی کردم.
- بعضیها سکوت میکنن. وقتی با شما بد رفتاری میشه و سکوت میکنی، طرف دوم فکر میکنه همیشه حق با خودشه و دفعات بعدی باز این رفتار رو تکرار میکنه.
- بعضیها خود خوری میکنن. این گروه فکر میکنن اگر واکنش یا صحبتی به رفتار طرف مقابل داشته باشن، براشون بد تموم میشه. دوستی یا ارتباط با اون طرف رو از دست میدن. فکر میکنن تنها میمونن یا در روابط کاری، کارشون رو از دست میدن. چه بسا گاهی خودشون رو مقصر این تنش به وجود اومده میدونن. حرص خوردن و خودخوری این گروه چیزی جز بیماری نداره.
- اما گروه سوم که همون خالقان ارتباط هستن، سعی میکنن ارتباط تأثیرگذاری داشته باشن. همون طور که بالاتر گفتم، این آدما سعی میکنن هر دو طرف رابطه رو در نظر بگیرن. سعی میکنن درباره مشکل پیش اومده بحث کنن. احساسات طرف مقابل رو درنظر میگیرن. سعی میکنن به ارتباط حس آرامش و مثبت بدن. در واقع در پی حل مشکل هستن.
شما این جور مواقع چه کاری انجام میدی؟ مثل ماهی مرده عمل میکنی یا سعی میکنی ارتباط موثری داشته باشی؟ برام توی کامنت بنویس.
این پست رو هم بفرست برای کسانی که فکر میکنی براشون مفید هستش.
من خیلی وقتها خودخوری میکنم اما بعد تصمیم گرفتم که اینطوری عمل نکنم و با فکر روابطی که هیچ منفعتی نه برای من نه برای طرف مقابلم داره رو حذف کنم.
مقاله خیلی خوب و مفیدی بود مرسی زهرا جان
ممنونم که وقت گذاشتی و مقاله رو خوندی. عالیه که به حدی از خودآگاهی برسیم که روابط خودمون رو کنترل شده پیش ببریم. تبریک میگم لیلای عزیزم 💜
عالی بود🌸
ممنونم از حضور شما
این پست من رو به فکر واداشت. مخصوصن عنوانش. بسیار عالی بسطش دادی. خیلی ممنون زهرا جان 🧡
ممنونم از حضورت شیرین عزیزم 💕💜 خوشحالم که مقاله برات مفید بود
سلام. این مطلب را دوست داشتم. با هر کسی باید یک جور رفتار کرد. بستگی دارد طرف مقابلت رفتارش تا چه حد ناخوشایند است. و تصمیم بگیری چه رفتاری را پیش بگیری. به نظر من وقتی طرف مقابلت حرفت را نمیفهمد، فقط دیدگاه خودش را میگوید، یک پله پایینتر نمیرود، روی حرف اشتباهش به غلط پافشاری میکند باید سکوت کرد و گذشت. چون ارزش گفتوگو کردن ندارد. بعضیها فکر میکنند همیشه حق با خودشان هست، آدمهای بستهای که فقط خودشان را میبینند و شما هیچ کاری نمیتوانی انجام دهی. نمیتوانی با این شخص ارتباط موثر داشته باشی. تجربه کردم که میگم. به نظرم مثلاً به من که در این مواقع سکوت میکنم نمیشه گفت ماهی مرده. بلکه طرف مقابل مرده و خودش خبر ندارد.
سلام مریم عزیزم. بله کاملاً باهات موافقم، واکنش ما نسبت به رفتار ناخوشایند دیگران به موقعیت و طرف دوم رابطه بستگی داره. ممنونم که وقت گذاشتی و مقاله رو با دقت خوندی. خوشحال می شم شما هم لینک سایت و مقالاتت رو کامنت کنی تا بخونمشون